تلنگر
? #شُکر_گذاری
? شیخ عباس قمی(ره) در کتاب سیر المنازل، مقامات العلیه داستانی نقل می کند:
? عابدی بود که در کوه های لبنان عبادت می کرد و هر شب از عالم غیب برای او افطاری آماد می شد
? تا اینکه شبی برای او افطاری نیامد و این شخص عابد از کوه پایین آمد و در خانه “گبری” رفت و در آن جا هم سگی زندگی می کرد؛
? عابد از “گبر” تقاضای نان نمود و آن گبر کافر سه قرص نان به او داد، سگ به دنبال عابد آمد و عابد یکی از سه قرص نان را به او داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و ناچار قرص دوم نان را هم به سگ داد ولی باز هم سگ به دنبال عابد می آمد و بالاخره عابد عصبانی و شد و گفت: تو چقدر بی حیا هستی؟! من از صاحب تو سه قرص نان گرفته ام و دو تای آن را به تو داده ام ولی باز هم تو مرا رها نمی کنی؟!
?سگ بصدا درآمد و گفت: تو بی حیا هستی، من سالها بر در خانه این گبر بوده ام و خیلی وقت ها به من غذا نداد ولی با وجود این او را رها نکردم ولی تو یک شب بی غذا ماندی از پای کوه آمدی در خانه گبر؟!
| نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حمید در 1400/02/06 ساعت 02:40:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |