درددل با امام زمان
این بار باعث سرودن شعرم فقط تویی
بی قافیه
بدون ردیف وبدون وزن
تنها برای تو به سرودن نشسته ام
تنهابرای تو
توکه تنها بهانه ای
تنها برای تو که تمام غم منی
ای یاور همیشه هرقلب بی بناه
ای منجی تمام تبش های بی صدا
تنهابرای توست که من شاعرم هنوز
تنها به عشق توست
که شعرم شکوفه دارد
آقای من:بی تمام صنعت شعرم زوال است
بی تو تمام شوق سرودم رکودکرد
تنهابرای تو به سرودن نشسته ام
تنها تو ای همیشه سبیدوهمیشه سبز
گریوسفی ای شه عالم بس است هجر
چشمانمان زدوری روی تو کورشد
برمهدی زهرا صلوات
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حمید در 1391/08/02 ساعت 04:27:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید